به بهانه ایام شهادت مولی الموحدین حضرت علی(علیه السّلام)
«وَلَولَا الآجالُ الَّتی کُتِبَت عَلیهِم لَم یَستَقِرَّ أروَاحُهُم فِی أجسَادِهِم طَرفَةَ عَین.
هر آینه اگر مرگ که مقرر ایشان است،نبود،روح های آنان یک چشم بر هم زدنی قفس تن را تحمل نمی کردند».
این سخنان کسی است که وصف حال عاشقان و شیفتگان پرواز به سوی محبوبشان را توصیف می کند. این سخنان کسی است که بی قراری و بی تابی مردان خدا را برای لحظه وصل بیان می نماید. اما گویی این حال خود اوست که چنین مو به مو از بی قراری سخن می گوید. ماندن و بودن در دنیا و تحمل پستی و زبونی و بی وفایی آن برای او همچون زهری است که هر روز می نوشد و چون تیغی است که همواره چشمش را آزار می دهد و مثل استخوانی است که گلویش را می فشارد.
...مولای من! از لحظه ای که از حبیبت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) جدا ماندی و یار و یاورت فاطمه(سلام الله علیها) را در خاک تیره زمین پنهان نمودی، سخن از تنگی قفس گفتی:
نَفسِی عَلَی زَفَراتِهَا مَحبُوسَةٌ
یَا لَیتَها خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ
لَاخَیرَ بَعدَکَ فِی الحَیَاةِ وَ إنَّمَا
أبکِی مَخَافَةَ أن تَطُولَ حَیَاتِی
ترجمه: جان من با ناله های حبس شده. ای کاش جان من با ناله هایم خارج می شد. بعد از تو خیری در زندگانی نخواهد بود، جز این نیست که خوف طولانی شدن زندگی ام را دارم.
ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی
کند مظلومه ای امشب زمظلومی پذیرایی